فیگور ایس آخرین وصیت
ایس، یکی از قهرمانان انیمه وان پیس، در حال مرگ بود. او توسط امپراتور سیاه قلب، مارشال دی تیچ، به شدت زخمی شده بود. او با خونریزی فراوان، در آغوش برادر کوچکترش، لوفی، افتاده بود. او می دانست که زمان زیادی ندارد. او خاطرات خود را با لوفی، دوستانش و خانواده اش مرور کرد. او به یاد آورد که چگونه با پدرش، گل دی راجر، پادشاه دزدان دریایی، متولد شد.
او به یاد آورد که چگونه با مادرش، پورتگاس دی روژ، که برای محافظت از او، ۲۰ ماه بارداری را تحمل کرد، زندگی کرد. او به یاد آورد که چگونه با برادرانش، لوفی و سابو، در جزیره دان، تحت سرپرستی دادی، یکی از اعضای خدمه دزدان دریایی مانکی دی گارپ، پرورش یافت. او به یاد آورد که چگونه با خدمه اش، دزدان دریایی اسپادا، که او را به عنوان فرمانده دوم خود پذیرفته بودند، ماجراجویی کرد.
او به یاد آورد که چگونه با عشق زندگی اش، مارکو، یکی از اعضای خدمه امپراتور آبی، که او را به عنوان همسر خود پذیرفته بود، شادی کرد.
ایس نفس عمیقی کشید و چشمانش را باز کرد. او لوفی را به خود نزدیک کرد و گفت: “لوفی، برادر عزیزم، من می خواهم تو را چیزی بگویم. من یک وصیت نوشته ام. این را به تو می سپارم. این را به هیچ کس نشان نده. این را فقط برای خودت نگه دار.
این را در موقعیت مناسب باز کن. این را به عنوان یک هدیه از من بپذیر. من دوست دارم تو را ببینم که رویایت را تحقق بخشی. من دوست دارم تو را ببینم که پادشاه دزدان دریایی بشی. من دوست دارم تو را ببینم که خوشبخت باشی. من دوست دارم تو را ببینم که زنده باشی.”
ایس یک کاغذ کوچک را از جیبش بیرون آورد و آن را به لوفی داد. لوفی با چشمان گریان، کاغذ را گرفت. او می خواست به ایس بگوید که او را ترک نکند. او می خواست به ایس بگوید که او را دوست دارد.
اما قبل از اینکه بتواند چیزی بگوید، ایس لبخندی زد و گفت: “من عاشقت هستم، لوفی. من همیشه با تو هستم. من هیچ وقت از تو دور نمی شوم. من هیچ وقت تو را تنها نمی گذارم. من هیچ وقت تو را فراموش نمی کنم. من هیچ وقت تو را بی خبر نمی گذارم. من هیچ وقت تو را بدون خداحافظی نمی گذارم.”
ایس چشمانش را بست و سرش را روی سینه لوفی گذاشت. او آخرین نفس خود را بیرون داد
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.