فیگور گارا بدون جعبه
فیگور گارا بدون جعبه یکی از شخصیت های انیمه ناروتو است که در بیابان سند است. او دارای قدرت کنترل شن و ماسه است و یک هیولای شکل گیری شده از شکارچیان درون خود دارد. او در ابتدا یک دشمن برای ناروتو بود اما بعداً به یک رفیق و یار تبدیل شد. او همچنین به عنوان رئیس قبیله سند شناخته می شود.
گارا در یک روز آفتابی به همراه دوستانش تمپو، کانکورو و ماتسوری به گشت و گذار در بیابان مشغول بود. او می خواست برخی از مناطق زیبا و جالب را که توسط شن و ماسه ساخته شده بودند به آنها نشان دهد. اما در حین راه، آنها با گروهی از نینجاهای دشمن روبرو شدند که قصد داشتند گارا را برای فروش به یک سازمان مخفی بگیرند. آنها می دانستند که گارا دارای قدرت های خارق العاده ای است و می توانست برای آنها سودآور باشد.
فیگور گارا بدون جعبه و دوستانش با نینجاهای دشمن به نبرد پرداختند. گارا با استفاده از شن و ماسه خود، حملات آنها را دفع کرد و به آنها ضربات قوی وارد کرد. اما یکی از نینجاهای دشمن، که به نظر می رسید رهبر آنها باشد، چیز عجیب و غریبی را در دست داشت. او گفت: “این چیز که من در دست دارم، یک سلاح خطرناک است که می تواند قدرت های تو را خاموش کند. من می خواهم ببینم چطور با آن مقابله می کنی.” سپس او سلاح خود را به سمت گارا پرتاب کرد.
سلاح عجیب و غریب، که شبیه به یک تیر بود، با سرعت زیاد به سمت گارا پرواز کرد. گارا سعی کرد با شن و ماسه خود آن را منحرف کند، اما نتوانست. سلاح با قوه به سینه گارا خورد و در آن فرو رفت. گارا حس کرد که قلبش متوقف شده است. او نالید و روی زمین افتاد.
“چ…چ…چ…چ…چ…”
صدای تیرخوردهای پشت سر نینجای رهبر پخش شد. تمپو، کانکورو و ماتسوری با استفاده از تکنیک های خود، نینجاهای دشمن را شکست داده بودند. آنها با تعجب و ترس به سمت گارا دویدند. آنها نمی توانستند باور کنند که چه اتفاقی افتاده بود.
“گارا! گارا! بیدار شو! تو را به خدا، بیدار شو!” تمپو فریاد زد.
“این چه سلاحی بود؟ چطور می تواند قدرت گارا را خاموش کند؟” کانکورو پرسید.
“من نمی دانم. اما ما باید زودتر از اینجا برویم. شاید نینجاهای دیگری هم در راه باشند.” ماتسوری گفت.
آنها سعی کردند گارا را بلند کنند، اما نتوانستند. گارا سنگین و سرد شده بود. انگار که جانش را از دست داده بود. آنها نمی دانستند که چه کار کنند.
اما در همین لحظه، چیز عجیب و غریب دیگری رخ داد. صدای غرشی شبیه به هیولایی درون گارا شنیده شد. سپس، شکل گیری شده از شکارچیان، که درون گارا زنده بود، از بدنش بیرون آمد. او شبیه به یک موجود عظیم و قرمز رنگ بود که دارای شش دست و چشم های زرد بود. او با خشم به نینجاهای مقابل خیره شد.
“ش…ش…ش…”
صدای غرش هولناک شکل گیری شده از شکارچیان در هوا پخش شد. او با استفاده از دست های خود، نینجاهای دشمن را به قطعات پاره کرد. سپس، به سمت تمپو، کانکورو و ماتسوری حمله کرد. آنها با ترس فرار کردند. اما نتوانستند از دست او رها شوند.
“چ…چ…چ…چ…”
صدای تیرخوردهای پشت سر شکل گیری شده از شکارچیان پخش شد. ناروتو، ساسکه و ساکورا با استفاده از تکنیک های خود، به جایگاه رسیده بودند. آنها دیده بودند که چه اتفاقی برای گارا افتاده بود و تصمیم گرفته بودند به او کمک کنند.
“بس کافی است! من نمی زارم تو به دوست من آسیب برسانی!”
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.