نیم تنه ایتاچی حالت رستاخیز
ایتاچی، نینجایی بود که از همه چیز گذشته بود. او برای ماموریتی خطرناک به یک جزیره دورافتاده فرستاده شده بود، اما در آنجا با دشمنی قدرتمند روبرو شد. او با تمام توان خود با آن مبارزه کرد، اما در نهایت شکست خورد و نیمهی بدنش را از دست داد. او در حال مرگ بود که یکی از همراهانش، ساسکه، به او رسید و او را به یک مخفیگاه انتقال داد. ساسکه، که از ایتاچی بسیار محترمانه بود، تصمیم گرفت که از یک تکنیک ممنوعه استفاده کند تا او را زنده نگه دارد. او با استفاده از چاکرای خود، نیمهی بدن ایتاچی را بازسازی کرد و آن را با یک موجود مصنوعی جایگزین کرد.
این موجود، که از جنس چوب و فلز بود، قابلیت حرکت و احساس داشت و به ایتاچی اجازه میداد که همچنان به عنوان یک نینجا فعالیت کند. اما این تکنیک یک عوارض جانبی داشت: ایتاچی دیگر نمیتوانست از تکنیکهای چاکرایی خود استفاده کند و باید به روشهای دیگر برای مبارزه اتکا کند. او همچنین باید از وجود نیمهی مصنوعی خود پنهانی کند و از دید دشمنان و دوستان دوری کند. او تنها ساسکه را به عنوان یک همدم و محافظ داشت.
ایتاچی، با وجود این مشکلات، تسلیم نشد و تصمیم گرفت که به راه خود ادامه دهد. او هدفش را پیدا کرد و آن انتقام بود. انتقام از کسانی که او را به این حال رسانده بودند و از کسانی که دنیای نینجا را به آشوب کشیده بودند.
او با استفاده از هوش، تجربه و مهارتهای خود، به دنبال ردپای آنها رفت و با آنها روبرو شد. او با شجاعت و قدرت، با دشمنان خود جنگید و آنها را یکی پس از دیگری از پای درآورد. او هیچ کس را در راه خود قرار نداد و هیچ کس را به خود نزدیک نکرد. او تنها برای خودش زندگی میکرد و تنها برای خودش میمرد. او نیم تنه ایتاچی حالت رستاخیز بود، نینجایی که از مرگ برخاسته بود و برای مرگ زنده میماند.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.