فیگور هیناتا هیوگا سایز بزرگ سری ناروتو

فیگور هیناتا هیوگا سایز بزرگ سری ناروتو  یک کونویچی از دهکده مخفی برگ بود. او دختر هیاشی هیوگا، رهبر خاندان هیوگا، و وارث چشم‌های بیاکوگان بود. اما هیناتا از کودکی با مشکلات زیادی روبرو بود. او بسیار خجالتی و کم‌بندانگار بود و توسط پدرش به عنوان یک شکست‌خورده تحقیر می‌شد. او تنها کسی که به او اعتماد به نفس می‌داد، ناروتو اوزوماکی بود. ناروتو پسر چهارمین هوکاگه و جایگزین روباه نه دم بود. او نیز در کودکی تنها و مورد آزار و اذیت دیگران بود، اما با تلاش و پشتکار خود، تبدیل به یک نینجای قدرتمند و شاداب شد. هیناتا عاشق ناروتو شد و تصمیم گرفت با الگو قرار دادن از او، خود را تغییر دهد.

هیناتا با همراه شدن با تیم هشت، زیر نظر کورنای یوهی، شروع به آموزش کرد. او با استفاده از فن‌های تایجاتسو و بیاکوگان خود، در ماموریت‌های مختلف شرکت کرد. از جمله جستجو برای حشره‌ای به نام بیکچو، که محل قرار گیری ساسکه را مشخص می‌کرد. هیناتا در طول زمان، پیشرفت‌های زیادی کرد و قدرت خود را افزایش داد. اما هنگام رسیدن به جنگ جهانی چهارم شینوبی، هیناتا با چالش‌های جدید و خطرناک‌تر روبرو شد.

هیناتا در جنگ جهانی چهارم شینوبی، عضو دسته دوم لشکر متحد شینوبی بود. او در جبهه جنگ با دشمنان مختلف، از جمله نینجایان مرده و سپس پین، رئيس آكاتسكي، مبارزه کرد. هیناتا با شجاعت فراوان، در کنار ناروتو قرار گرفت و حمایت از او را نشان داد. حتى در لحظاتى كه ناروتو از نااميدى و تنهايى رنج مى برد، هيناتا در كنار او بود و با اعلام عشق خود به او، او را تشويق كرد. هیناتا همچنین در نبرد با مادارا اوچیها، یکی از قدرتمندترین نینجایان تاریخ، شرکت کرد و با استفاده از چاکرای ناروتو، تکنیک هشت ضلع شصت و چهار مشت را به کار برد.

پس از پایان جنگ جهانی چهارم شینوبی، هیناتا با ناروتو ازدواج کرد و دو فرزند به نام‌های بوروتو و هیماواری را به دنیا آورد. او به عنوان یک مادر و یک همسر مهربان و محبوب، زندگی خود را ادامه داد. اما هیناتا همچنان یک نینجای قابل احترام و قوی بود و در موقعیت‌های لازم، به کمک دهکده و خانواده‌اش می‌آمد. هیناتا هیوگا یک الگو برای تمام کسانی بود که می‌خواستند خود را تغییر دهند و به رویای خود برسند.

این داستان یکی از ماجراهای هیناتا هیوگا بود، که با عشق و پشتکار خود، تبدیل به یک کونویچی شجاع و محبوب شد. او یک دختر، یک خواهر، یک مادر و یک همسر عالی بود. او همچنین یک پرنسس بیاکوگان بود، که با قدرت چشم‌های خود، دشمنان را شکست می‌داد.