











فیگور اورجینال میکاسا آکرمن برند کوتوبوکیا
159,000,000 ریال قیمت اصلی: 159,000,000 ریال بود.139,000,000 ریالقیمت فعلی: 139,000,000 ریال.
اسم شخصیت این محصول فیگور اورجینال میکاسا آکرمن برند کوتوبوکیا است . او بسیار قوی ترین سرباز بشریت است .فیگور اورجینال میکاسا آکرمن برند کوتوبوکیا در انیمه تولز موجود هست و از کیفیت ساخت بالایی برخورداره ، او همیشه در کنار ارن یگر، دوست دوران کودکی و عشق زندگیاش میجنگید. اما روزی، ارن توسط یک تایتان غولپیکر ربوده شد و میکاسا نتوانست او را نجات دهد. او احساس گناه و ناامیدی کرد و تصمیم گرفت که هرگز دست از جنگ با تایتانها برندارد تا انتقام ارن را بگیرد.
در انبار موجود نمی باشد
فیگور اورجینال میکاسا آکرمن برند کوتوبوکیا
میکاسا آکرمن، یکی از قویترین سربازان بشریت بود. او همیشه در کنار ارن یگر، دوست دوران کودکی و عشق زندگیاش میجنگید. اما روزی، ارن توسط یک تایتان غولپیکر ربوده شد و میکاسا نتوانست او را نجات دهد. او احساس گناه و ناامیدی کرد و تصمیم گرفت که هرگز دست از جنگ با تایتانها برندارد تا انتقام ارن را بگیرد.
میکاسا به یکی از رهبران نیروی بازرسی تایتانها تبدیل شد و با استفاده از تکنیکهای لیوای آکرمن، بسیاری از تایتانها را نابود کرد. او همچنین به دنبال رازهای پشت پرده تایتانها بود و میخواست بفهمد که چرا ارن تبدیل به یک تایتان شده بود. او از اینکه ارن هنوز زنده است و در جایی مخفی نگهداری میشود، اطلاع پیدا کرد و تصمیم گرفت که او را آزاد کند.
میکاسا با یک گروه از سربازان شجاع، به محل نگهداری ارن حمله کرد و با مقاومت تایتانها روبرو شد. او با تمام قدرت خود، راه خود را به سمت ارن باز کرد و بالاخره به او رسید. او ارن را در بغل گرفت و از خدا شکر کرد که او را دوباره دیده است. اما ارن، چیزی از میکاسا نمیدانست. او حافظهاش را از دست داده بود و فقط به عنوان یک سلاح برای تایتانها استفاده میشد. او میکاسا را نمیشناخت و از او میترسید.
میکاسا نمیتوانست باور کند که ارن او را فراموش کرده است. او اشکهایش را جاری کرد و به ارن گفت که او دوستش است و همیشه در کنارش بوده است. او شال قرمزی را که ارن به او داده بود، از گردنش برداشت و به ارن نشان داد. او به ارن گفت که این شال، نشانهای از عشق و دوستی آنها است و او را خواستار شد که به خاطر بیاورد. اما ارن، هیچ واکنشی نشان نداد. او فقط به میکاسا خیره شد و گفت: «من نمیدانم که تو کی هستی.»
میکاسا دلش شکست و از ناامیدی فریاد زد. او نمیتوانست بپذیرد که ارن، او را فراموش کرده است. او ارن را در آغوش گرفت و گفت: «من میکاسا آکرمن هستم. من عاشق تو هستم. لطفا برگرد به من.» او امیدوار بود که این کلمات، ارن را بیدار کنند و او را به خودش برگردانند. اما ارن، هیچ پاسخی نداد. او فقط ساکت ماند و چشمانش را بست.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.