فیگور آلتر سیبر کاستوم مشکی

12,000,000 ریال

اسم شخصیت این محصول فیگور آلتر سیبر کاستوم مشکی است .  او باهوش و زیرک است . فیگور آلتر سیبر کاستوم مشکی در انیمه تولز موجود هست و از کیفیت ساخت بالایی برخورداره ، او یک رویای بزرگ داشت: به قله آلتر سیبربنویس برسد. او می‌دانست که این کار خیلی سخت و خطرناک است و بسیاری از کوهنوردان حرفه‌ای هم در این مسیر جان خود را از دست داده‌اند. اما او ترس نداشت و به اعتماد به نفس خود ایمان داشت.

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

فیگور آلتر سیبر کاستوم مشکی

داستان کوتاه: رویای آلتر

او از کودکی عاشق کوهنوردی بود. او همیشه به تصاویر کوه‌های بلند و زیبای کراکورم نگاه می‌کرد و خود را در بالای آن‌ها تصور می‌کرد. او یک رویای بزرگ داشت: به قله آلتر سیبربنویس برسد. او می‌دانست که این کار خیلی سخت و خطرناک است و بسیاری از کوهنوردان حرفه‌ای هم در این مسیر جان خود را از دست داده‌اند. اما او ترس نداشت و به اعتماد به نفس خود ایمان داشت.

او سال‌ها را صرف تمرین و آماده‌سازی برای این ماجراجویی کرد. او بهترین تجهیزات و لوازم را تهیه کرد و با چندین کوهنورد دیگر تیمی را تشکیل داد. او می‌خواست از مسیر جنوبی که توسط ژاپنی‌ها در سال ۱۹۹۶ پیموده شده بود، به قله برسد. او می‌دانست که این مسیر پر از سنگ‌ها و یخ‌های سقوط کننده است و باید شب‌ها کوهنوردی کند تا از خطر دور باشد. اما او از این چالش لذت می‌برد و احساس می‌کرد که نزدیک به رویایش است.

او و تیمش پس از چند روز راهپیمایی به پایگاه اصلی رسیدند. آن‌ها چند روز استراحت کردند و برنامه‌های خود را برای صعود نهایی مرور کردند. بسیار هیجان‌زده بود و نمی‌توانست صبر کند. او می‌خواست اولین ایرانی باشد که به قله آلتر سیبربنویس برسد. او این افتخار را برای خود و ملتش می‌خواست.

روز صعود فرا رسید. رضا و تیمش با لباس‌های گرم و کوله‌های سنگین خود از پایگاه اصلی حرکت کردند. آن‌ها قرار بود از یک شیار بزرگ و تنگ عبور کنند و به یک رشته کوهی برسند که به قله منتهی می‌شد. این مسیر حدود ۱۵۰۰ متر ارتفاع داشت و باید در مدت ۲۴ ساعت طی می‌شد. او و تیمش با احتیاط و سرعت مناسب پیش رفتند. آن‌ها می‌دانستند که هر لحظه ممکن است با مشکلاتی مانند باد شدید، برف‌فشانی، کمبود اکسیژن، خستگی و اشتباهات فنی روبرو شوند. اما آن‌ها از همدیگر حمایت می‌کردند و امیدوار بودند که به مقصد برسند.

 در راس تیم بود و به سمت قله پیش می‌رفت. او از تمام تجربه‌هایی که در زندگی‌اش کسب کرده بود استفاده می‌کرد. او می‌دانست که کجا باید کارابین و طناب بزند، چگونه باید از یخ‌ها و سنگ‌ها عبور کند و چه زمانی باید استراحت کند. او همچنین به تیمش دستورات لازم را می‌داد و از وضعیت آن‌ها مطلع می‌شد. او یک رهبر خوب بود و تیمش به او اعتماد داشتند.

پس از چند ساعت کوهنوردی، رضا و تیمش به رشته کوهی رسیدند. از اینجا به بالا، مسیر کمی راحت‌تر بود، اما همچنان خطرناک. رضا با نگاهی به ساعت خود دید که زمان زیادی نمانده است تا طلوع خورشید. او می‌خواست قبل از آن به قله برسد تا از منظره‌ای فوق‌العاده لذت ببرد. او به تیمش گفت که سرعت خود را بیشتر کنند و با اشاره‌ای به قله گفت: “آنجا رویای من است. بیایید بریم و آن را به حقیقت تبدیل کنیم.”

او و تیمش با انرژی تازه به سمت قله حرکت کردند. آن‌ها می‌توانستند از دور قله را ببینند و احساس می‌کردند که نزدیک است. اما هر چه بالاتر می‌رفتند، هوا سردتر و کم‌اکسیژن‌تر می‌شد.

نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “فیگور آلتر سیبر کاستوم مشکی”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *