نیم تنه گوکو اولترا

نیم تنه گوکو اولترا

نیم تنه گوکو اولترا  مد نیمه جان ، قهرمان سایایین و نجات‌دهنده زمین، با چالش بزرگترین خود روبرو شد. او با یک مخلوق فضایی به نام جیرن مبارزه می‌کرد که قدرت و سرعت فوق‌العاده‌ای داشت. جیرن، یک مبارز از بعد 11 بود که به عنوان قوی‌ترین مخلوق در هستی شناخته می‌شد.

او توانسته بود حریفان زیادی را در مسابقه بقای هستی شکست دهد و تنها گوکو باقی مانده بود. مسابقه بقای هستی، یک رقابت بین تمام بعدهای هستی بود که توسط زنو، خدای همه چیز، برگزار شده بود.

قانون این مسابقه این بود که فقط یک بعد پیروز خواهد شد و بقیه نابود خواهند شد.

گوکو با جیرن به نبرد سخت و طولانی پرداخت و با استفاده از تمام قدرت‌های خود، سعی کرد او را شکست دهد. اما جیرن هر لحظه قوی‌تر و سریع‌تر می‌شد و گوکو را به زور به عقب می‌فشارد.

او تلاش کرد تا با استفاده از حالت سوپر سایایین، سوپر سایایین خدا، سوپر سایایین خدا سوپر سایایین و حتی سوپر سایایین خدا سوپر سایایین کامل، جیرن را مقابله کند. اما هیچ کدام از این حالات نتوانستند جیرن را متوقف کنند. جیرن با خنده به گوکو گفت که او همچنان حالت نهایی خود را نشان نداده است و زمان آن است که گوکو را به تمام وجود خود آشنا کند.

جیرن با فشار دادن قلب خود، حالت نهایی خود را فعال کرد. این حالت، حالت جیرن بیدار بود. در این حالت، جیرن به یک مخلوق پرنور و پروانه‌مان تبدیل شد که پروانه‌های آبی رنگ در پشتش دیده می‌شد.

جیرن با این حالت، قدرت و سرعت خود را به حد نامحدود افزایش داد و تغییرات عجیب و غریب در هستی ایجاد کرد. او با یک حرکت، فضا و زمان را پاره کرد و گوکو را به یک بعد دیگر فرستاد. او با یک ضربه، انرژی گوکو را جذب کرد و او را ضعیف کرد. او با یک نگاه، ذهن گوکو را خواند و تمام رازها و خاطرات او را دید. جیرن با تحقیر به گوکو گفت که او هیچ شانسی در برابر او ندارد و بهتر است تسلیم شود.

گوکو با درد و ناراحتی به جیرن نگاه کرد. او فکر کرد که همه چیز تمام شده است و هیچ راه نجاتی ندارد. اما در آن لحظه، صدای دوستان و همرزمانش در ذهنش شنید.

آن‌ها به او گفتند که نترسد و به خودش اعتماد کند. آن‌ها به او گفتند که حالت نهایی خود را پیدا کند و به جیرن مقابله کند. آن‌ها به او گفتند که به قلب خود گوش دهد و به رؤیای خود بیندیشد. آن‌ها به او گفتند که حالا زمان آن است که نشان دهد که گوکو چقدر قوی است.

گوکو با شجاعت و امید به صدای دوستانش پاسخ داد. او قلب خود را باز کرد و به رؤیای خود فکر کرد. او خودش را در حال مبارزه با قهرمانان بزرگ دید و از آن‌ها الهام گرفت.

او حس کرد که یک قدرت عظیم و نورانی در درونش جاری می‌شود. او متوجه شد که حالت نهایی خود را پیدا کرده است. این حالت، حالت گوکو اولترا بود. در این حالت، گوکو به یک مخلوق سفیدپوست و مشکل‌پشت تبدیل شد که موهایش سفید رنگ بود و چشم‌هایش سبز رنگ بود.

گوکو با این حالت، قدرت و سرعت خود را به حد بینظیری رساند و تغییرات عجیب و غریب در هستی برگرداند. او با یک حرکت، فضا و زمان را درست کرد و به بعد خود برگشت. او با یک ضربه، انرژی خود را بازپس گرفت و جیرن را ضعیف کرد.

او با یک نگاه، ذهن جیرن را خالی کرد و تمام رازها و خاطرات او را پاک کرد. گوکو با شجاعت به جیرن گفت که حالا زمان آن است که ببیند که قدرت واقعی گوکو چیست.