اکشن فیگورجوتارو کپی نندوروید

جوتارو یک روز بعد از پایان جنگ با دیو، به دانشگاه رفت. او در رشته ی علوم دریایی تحصیل می کرد و علاقه زیادی به مطالعه ی حیات وحش دریایی داشت. او قصد داشت که یک پروژه ی تحقیقاتی را شروع کند و برای این منظور، به یک سفر علمی به اقیانوس آرام برود. او با استاد خود، پروفسور کوجو، که پدرش بود، و چند دانشجوی دیگر، به سمت یک جزیره ی دورافتاده حرکت کرد.

در راه، جوتارو با چالش های مختلفی روبرو شد. اول از همه، او باید با شخصیت سرسخت و خودمحور خود کنار بیاید و با دانشجویان دیگر همکاری کند. دوم، او باید با مشکلات فنی و محیطی مقابله کند، مثل تعمیر قایق، رفع نشت سوخت، و جلوگیری از حمله ی حیوانات خطرناک. سوم، او باید با نفس خود مبارزه کند و خاطرات تلخ جنگ با دیو را فراموش کند. او حس می کرد که هنوز هم رنج مرگ دوستانش را حس می کند و نمی تواند آرامش پیدا کند.

اما در عین حال، جوتارو لحظات شیرین و خاطره انگیز هم داشت. اول از همه، او با استاد خود، پروفسور کوجو، رابطه ی بهتر و صمیمانه تری برقرار کرد. او فهمید که پدرش علاقه زیادی به علم و دریا دارد و سعي مي كند كه به جامعه كمك كند. دوم، او با دانشجويان ديگر دوست شد و با آن ها لحظات خوبي را تجربه كرد. از جمله يكي از آن ها، يك دختر نامي كيكي بود كه علاقه مند به جانوران بود و هميشه با جذابيت خود جلب توجه مي كرد. سوم، او با استفاده از استند خود، ستاره ي پلاتين، قادر بود كه حيات وحش دريايي را با جزئيات بالا مطالعه كند و نكات جالبي را ياد بگيرد.

این داستان درباره ی سفر علمی جوتارو به اقیانوس آرام است.