فیگور اوبیتو کاستوم توبی
فیگور اوبیتو کاستوم توبی با خشم و نفرت به روبروی خود نگاه میکرد. او مقابل ناروتو، ساسکه و ساکورا ایستاده بود. او با استفاده از رینگان خود، دنیای مادی را به دنیای ژنجوتسو تبدیل کرده بود. او قصد داشت با اجرای تکنیک مون ای پلان، همه انسانها را به خواب ببرد و آنها را به رویای خودش ببندد.
او با صدایی سرد گفت: “من اینجا برای نجات دادن شما آمدهام. من میخواهم شما را از این دنیای سخت و ظالم رها کنم. من میخواهم شما را به دنیایی ببرم که همه چیز به دلخواه شما باشد. دنیایی که من برای شما خلق کردهام.”
ناروتو با خشم و اندوه به اوبیتو گفت: “تو دیوانه شدهای، اوبیتو. تو نمیتوانی جایگزین دنیای واقعی را بسازی. تو نمیتوانی احساسات واقعی را با ژنجوتسو جایگزین کنی. تو نمیتوانی عشق واقعی را با خیالات جایگزین کنی. تو نمیتوانی رین را با خیالات جایگزین کنی.”
اوبیتو با تکانی از سر، گفت: “تو نمیفهمی، ناروتو. تو همانند من هستی. تو هم دوستان و خانوادهات را از دست دادهای. تو هم تنها و بیکس هستی. تو هم به دنبال یک خانه و یک خانواده هستی. تو هم میخواهی که رویایت به حقیقت تبدیل شود. تو هم میخواهی که هوکاگه شوی.”
ناروتو با اشکی در چشمانش، گفت: “تو درست میگویی، اوبیتو. من همانند تو هستم. اما من تفاوتی را میدانم. من میدانم که رویایم را نمیتوانم با فریب دادن خودم به حقیقت تبدیل کنم. من میدانم که خانه و خانوادهام را نمیتوانم با فرار از واقعیت پیدا کنم. من میدانم که دوستان و خانوادهام را نمیتوانم با ژنجوتسو زنده کنم. من میدانم که عشق واقعی را نمیتوانم با خیالات بیابم.”
اوبیتو با ناراحتی به ناروتو گفت: “تو چرا نمیخواهی با من همراه شوی، ناروتو؟ تو چرا نمیخواهی به دنیایی که من برای تو آماده کردهام، بیایی؟ تو چرا نمیخواهی به دنیایی که هیچ درد و رنجی در آن نیست، بیایی؟”
ناروتو با قدرت به اوبیتو گفت: “چون من میخواهم با دوستان واقعیام باشم. چون من میخواهم با خانواده واقعیام باشم. چون من میخواهم با عشق واقعیام باشم. چون من میخواهم با رین واقعیام باشم.”
اوبیتو با تعجب و شوک به ناروتو نگاه کرد. او نمیتوانست باور کند که ناروتو چه گفته بود. او پرسید: “با رین واقعیات؟ چه میگویی، ناروتو؟ تو چگونه میتوانی با رین واقعیات باشی؟ تو کیستی، ناروتو؟”
ناروتو با لبخندی مهربان، گفت: “من ناروتو نیستم، اوبیتو. من توبی هستم. من کاستوم توبی هستم. من فیگوری هستم که تو خودت ساختی. من فیگوری هستم که تو با عشق و احترام به رین، آن را به شکل او شبیهسازی کردی. من فیگوری هستم که تو با امید و اشتیاق به رویایت، آن را به شکل هوکاگه تغییر دادی. من فیگوری هستم که تو با افتخار و ارزش به خودت، آن را به شکل یک نینجا قوی و شجاع پوشش دادی. من فیگوری هستم که تو با دلت میخواهی باشی.”
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.