فیگور اورجینال دراکن نشسته روی سنگ برند باندای
در دورانی دور، در سرزمینی پوشیده از مه و افسانه، دراکنی عظیمالجثه و باشکوه بر فراز تپهای بلند نشسته بود. پوستش مانند زرهی از جواهرات میدرخشید و چشمانش مانند دو گوی آتشین بود. او بر روی سنگی بزرگ و صاف قرار گرفته بود که از زمانهای بسیار قدیم، محل تأمل و استراحت او بود.
این دراکن، که نامش آذرفلام بود، نه تنها به خاطر قدرت و نیرویش، بلکه به خاطر دانایی و حکمتش شناخته شده بود. او ساعتها مینشست و به دنیای پیرامون خود مینگریست، از رودخانههای خروشان گرفته تا جنگلهای انبوه و دهکدههای کوچک که در دامنههای دوردست قرار داشتند.
روزی، یک جوان شجاع از دهکدهای دور به دیدار آذرفلام آمد تا از او درخواست کمک کند. دهکدهاش توسط یک بلای طبیعی تهدید میشد و او امیدوار بود که دراکن بتواند آنها را نجات دهد. آذرفلام، که قلبی مهربان داشت، تصمیم گرفت به جوان کمک کند.
با یک بال زدن قدرتمند، دراکن از روی سنگ برخاست و به آسمانها صعود کرد. او با نفسهای آتشین خود ابرهای تیره را پراکنده ساخت و با پنجههای قدرتمندش زمین را شخم زد تا آبهای سیلآسا راهی برای جریان یابی پیدا کنند.
پس از آن روز، آذرفلام نه تنها به عنوان یک موجود قدرتمند، بلکه به عنوان یک نگهبان مهربان و حکیم شناخته شد. و سنگ بزرگی که او بر روی آن نشسته بود، به نمادی از امید و پناهگاه برای همه کسانی که به دنبال کمک بودند، تبدیل شد.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.