فیگور اورجینال مایکی برند باندای

مایکی یک پسر دانش‌آموز است که عاشق انیمه و مانگا است. او همیشه خواب دارد که یک روز به دنیای انیمه سفر کند و با شخصیت‌های مورد علاقه‌اش ملاقات کند. اما او فکر می‌کند که این فقط یک خواب بچگانه است و هرگز واقعیت نمی‌شود.

روزی، او در حال تماشای یک انیمه جدید به نام “سفر به سرزمین عجایب” است که در آن یک پسر به نام جک با گربه‌ای سخنگو به نام چشایر به دنیای عجیب و غریبی سفر می‌کند. مایکی تصمیم می‌گیرد که قسمت آخر این انیمه را قبل از خواب ببیند. او به تخت خود می‌رود و لپ‌تاپ خود را روشن می‌کند. او شروع به پخش قسمت آخر می‌کند و به صحنه‌ای می‌رسد که جک در حال رفتن به دروازه‌ای است که به دنیای واقعی باز می‌گردد.

اما ناگهان، صفحه لپ‌تاپ خاموش می‌شود و چشمان مایکی را نور قرمزی فلش می‌زند. مایکی حس می‌کند که سرش گیج می‌رود و بدنش سبک می‌شود. او نمی‌تواند بفهمد که چه اتفاقی افتاده است. او فقط صدای گربه چشایر را می‌شنود که می‌گوید: “به سرزمین عجایب خوش آمدید، مایکی. من منتظر شما بودم.”