فیگور اورجینال هیناتا شویو برند پاراده
هیناتا شویو یک دختر کوچک بود که عاشق گل ها بود. او هر روز به باغچه خانه اش می رفت و گل های رنگین و خوشبویش را آب می داد و با آنها حرف می زد. او فکر می کرد که گل ها دوستانش هستند و از او خوشحالند. اما او یک مشکل داشت.
او ترسیده بود که دیگران از علاقه اش به گل ها مسخره کنند و از او فاصله بگیرند. او فقط به خانواده و دوست صمیمی اش، سورا، اجازه می داد که درباره علایقش بدانند.
روزی، هیناتا شویو با چیز عجیب و غریبی روبرو شد. وقتی به باغچه رفت، یک گل جدید را در میان گل هایش دید که قبلاً ندیده بود. این گل شبیه به یک پروانه بود که بال هایش رنگ های مختلفی داشت.
این گل به شدت زیبا و جذاب بود. هیناتا شویو فکر کرد که شاید یک هدیه باشد و به سمت گل رفت. ولی وقتی به نزدیک گل رسید، چشم هایش به تعجب گشاد شد. در حالت عادی، گل ها حرکت نمی کنند، اما این گل حرکت می کرد. این گل نفس می کشید و به سمت هیناتا نگاه می کرد. سپس او صدای گل را شنید که به او گفت: “سلام، من پروانه هستم.
من یک گل جادویی هستم که توسط پری های باغچه ساخته شده ام.
پروانه گفت: “من می توانم با تو باشم و دوستت باشم. من می توانم با تو حرف بزنم و احساساتت را درک کنم. من می توانم به تو یاد بدهم که چگونه گل های جادویی دیگری را بکاری و با آنها ارتباط برقرار کنی. من می توانم به تو کمک کنم که خودت را بیشتر دوست داشته باشی و از زندگی لذت ببری.
” هیناتا شویو شگفت زده شد و پرسید: “چرا من؟ چرا تو می خواهی با من باشی؟” پروانه گفت: “چون من می بینم که تو یک دختر خاص و مهربان هستی. تو عاشق گل های من هستی و به آنها احترام می گذاری. تو نیاز به یک دوست واقعی داری که به تو اعتماد کند و تشویقت کند. من می خواهم آن دوست باشم.” هیناتا شویو احساس کرد که قلبش گرم شد و گفت: “خیلی ممنون، پروانه. من هم می خواهم با تو باشم و دوستت داشته باشم.
تو چطور می توانی با من حرف بزنی؟” پروانه گفت: “من می توانم با ذهنت ارتباط برقرار کنم. فقط کافی است که به من فکر کنی و من صدایت را می شنوم. همچنین می توانم به ذهنت عکس های زیبای گل های جادو
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.