فیگور بیشوجو ایت کپی کوتوبوکیا

ایت یک جنگجوی بی‌رحم و بی‌باک بود که هیچ چیز را جز مبارزه نمی‌شناخت. او با قدرت‌های خارق‌العاده‌ای که از ژن‌های خود به ارث برده بود، می‌توانست با هر حریفی روبرو شود. او عضو گروه نووا بود که ماموریت آن‌ها نابودی سازمان نفرین شده بود.

او همیشه به دنبال یک چالش جدید بود و از هیچ کس ترسی نداشت. اما یک روز، او با یک حریفی مواجه شد که نمی‌توانست از آن پیروز شود. اون یک جنگجوی مرموز بود که با یک شمشیر بزرگ و سریع حمله می‌کرد. اون هیچ احساسی نداشت و صدایی نمی‌کرد. اون فقط به ایت حمله می‌کرد و هر ضربه‌اش می‌توانست ایت را بکشد. ایت با تمام توان خود مقاومت می‌کرد، اما نمی‌توانست به اون آسیبی برساند.

اون انگار از هر چیزی محافظت می‌شد و هیچ ضعفی نداشت. ایت شروع به احساس ناامیدی کرد. او فکر می‌کرد که شاید این آخرین مبارزه‌اش باشد. اما در آن لحظه، او یک صدای آشنا شنید. صدایی که از دوستانش بود. صدایی که او را تشویق می‌کرد. صدایی که او را به یاد قولی می‌انداخت که داده بود. او یادش آمد که او نمی‌تواند تسلیم شود. او باید برای خود و دوستانش بجنگد. او باید برای آزادی و عدالت بجنگد. او باید برای زندگی بجنگد.

او با انگیزه‌ی تازه‌ای برخاست و به اون حمله کرد. او با قدرت و سرعت بیشتری ضربه زد و از دفاع‌های خود استفاده کرد. او متوجه شد که اون هم یک ضعف دارد. اون نمی‌تواند به خوبی از حملات نزدیک دوری کند.

او از این فرصت استفاده کرد و با یک ضربه‌ی مهلت‌دار، شمشیر اون را از دستش بیرون کشید. سپس با یک ضربه‌ی دیگر، سر اون را از بدنش جدا کرد. ایت پیروز شد. او با خوشحالی فریاد زد و به سمت دوستانش دوید. او احساس می‌کرد که این بهترین مبارزه‌ی عمرش بود. او احساس می‌کرد که او واقعا یک بیشوجو است.