فیگور دنجی سایز متوسط
یک پسر جوان به نام دنجی است که توسط یک سازمان مخفی به نام هایدن به عنوان یک مامور ویژه استخدام میشود. او با استفاده از قدرتهای خارقالعادهای که از طریق یک دستگاه به نام آرم بر روی بازویش نصب شده است، مأموریتهای مختلفی را انجام میدهد. او همچنین با دوستان و همکاران جدیدی آشنا میشود که هر کدام قدرتهای منحصر به فرد خود را دارند.
دنجی در یک روز عادی، در حال رفتن به مدرسه بود. او یک پسر ساده و معمولی بود که علاقه زیادی به کارتون و بازیهای ویدئوی داشت. اما زندگی او به طور ناگهانی تغییر کرد وقتی که در خیابان توسط چند نفر حمله شد. آنها به دنبال چیزی بودند که دنجی نمیدانست چه بود. او فقط متوجه شد که چشمهای آنها قرمز شده بود و با قدرت فوقالعاده حمله میکردند. دنجی در حال مرگ بود که ناگهان صدای گوش خراش گوشش را خارش داد. صدای گیر کردن چراغ قرمز.
“آرم فعال شده است. لطفا تأیید کنید.”
این صدا از دستگاه کوچک و سفید رنگ بود که دنجی همیشه بر روی بازوش داشت. او فکر میکرد که یک ساعت عقب افتاده است که پدربزرگش به او هدیه داده بود. اما حالا متوجه شده بود که چیز دیگری است.
“بله، تأیید میکنم.” دنجی با صدای لرزان جواب داد.
“آرم فعال شده است. قابل تغذيۀ قابل تغيير: آتش.”
بعد از این جملات، دستگاه نورانی شد و به صورت چشمک زن، عبارت “آتش” را نشان داد. سپس، بازوی دنجی شروع به تغيير شكل كرد و به يك سلاح شبيۀ يك شعلۀ آتش تبديل شد. دنجي با تعجب و ترس به بازويش نگاه كرد و سپس به حملۀ كننده هايش.
“چ… چی شد؟ این چیه؟” دنجی با تعجب گفت.
“این آرم است. یک دستگاه قابل تغذيۀ قابل تغيير است که به شما قدرتهای خارقالعاده میدهد. شما یک مامور ویژه هایدن هستید. یک سازمان مخفی که برای محافظت از جهان از تهدیدات ناشناخته عمل میکند. من صدای آرم هستم. راهنمای شما در این مأموریتها.” صدای دستگاه با لحن بیانفعالی گفت.
“م… مامور ویژه؟ هایدن؟ تهدیدات ناشناخته؟ من از این حرفها چیزی نمیفهمم. من فقط یک دانشآموز عادی هستم.” دنجی با سردرگمی گفت.
“شما دانشآموز عادی نیستید. شما یک مامور ویژه هستید که برای استفاده از آرم انتخاب شدهاید. شما پتانسیل بالایی دارید که باید آن را به کار بگیرید. حالا، برای زنده ماندن، باید از آرم خود استفاده کنید و به حملۀ دشمنان خود پاسخ دهید. آنها خونآشامهایی هستند که به دنبال آرم شما هستند. آنها بخشی از گروه تروریستی به نام نویر هستند که قصد دارند با استفاده از آرمها، جهان را به آشوب بکشانند.” صدای دستگاه با جدیت گفت.
“خ… خونآشام؟ تروریست؟ ج… جهان؟ من نمیتوانم این کار را بکنم. من فقط میخواستم به مدرسه بروم و کارتون ببینم.” دنجی با نوحه گفت.
“شما نمیتوانید این کار را نکنید. شما باید این کار را بکنید. شما یک مامور ویژه هستید و تکليف خود را بپذيريد. حالا، با استفاده از آرم خود، به حالت حملۀ آتش تغيير كنيد و به دشمنان خود شليك كنيد. من در كنار شما هستم و به شما راهنمائي مي كنم.” صدای دستگاه با قطعیت گفت.
“ح… حالت حملۀ آتش؟ شليك كردن؟ من چطور مي توانم اين كار را بكنم؟” دنجي با ترس پرسيد.
“فقط به من اعتماد کنید و دستورات من را دنبال کنید. حالا، بازوي خود را به سوي يكي از خون آشام ها بگيريد و فشار دهيد.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.