فیگور ساسکه تکنیک چیدوری بلید
ساسکه با نگاهی سرد به روبروی خود خیره شد. او مقابل دانزو، رهبر سازمان روت، ایستاده بود. دانزو یکی از مسئولان کونوها بود که در قتلعام خانواده اوچیها دست داشته بود. ساسکه قصد داشت انتقام خون برادرش ایتاچی را از او بگیرد.
دانزو با لبخندی توهینآمیز به ساسکه گفت: “تو هیچ وقت نمیتوانی من را شکست بدهی، پسرک. تو فقط یک اوچیها سرکش و بیاهمیت هستی. تو هرگز به سطح ایتاچی نمیرسی.”
ساسکه با خشمی فروخورده جواب داد: “بسه حرف زدی، دانزو. من اینجا برای کشتن تو آمدهام. من تکنیکی را یاد گرفتهام که تو را به خاک و خون میکشد. تکنیکی که ایتاچی هم نمیتوانست آن را اجرا کند. تکنیک چیدوری بلید!”
ساسکه دست راست خود را بالا برد و با قدرت چاکرا، یک شمشیر برقی را به وجود آورد. این شمشیر از تکنیک چیدوری، یکی از تکنیکهای مخصوص خانواده اوچیها، ساخته شده بود. اما ساسکه آن را به سطحی بالاتر رسانده بود و آن را به شکل یک تیغ باریک و بلند تبدیل کرده بود. این تیغ قادر بود هر چیزی را که به آن برخورد میکرد، برش بزند و بسوزاند.
ساسکه با سرعتی فوقالعاده به سمت دانزو حمله کرد و تیغ برقی خود را به سمت قلب او پرت کرد. دانزو با استفاده از تکنیک ایزاناگی، یکی از تکنیکهای مخفیانه خانواده اوچیها، خود را از حمله ساسکه جانباز کرد. او با استفاده از چشم اوچیها که روی بازوی خود داشت، زمان را به عقب برگرداند و از محل خود جابهجا شد. اما ساسکه از این تکنیک آگاه بود و با استفاده از شارینگان خود، حرکت دانزو را پیشبینی کرد. او تیغ برقی خود را به سمت دیگری از بدن دانزو پرتاب کرد و این بار موفق شد آن را به سینه او فرو کند.
دانزو با تعجب و ترس به ساسکه نگاه کرد. او نمیتوانست باور کند که ساسکه توانسته است از تکنیک ایزاناگی او عبور کند. او با صدایی خفه گفت: “چگونه… چگونه ممکن است؟”
ساسکه با نگاهی بیرحمانه به دانزو گفت: “این تکنیک چیدوری بلید است. تکنیکی که من خودم خلق کردم. تکنیکی که هیچ کس نمیتواند از آن جان سالم به در ببرد. تکنیکی که تو را به آخرین دشمن خانواده اوچیها تبدیل کرد.”
ساسکه با یک حرکت ناگهانی، تیغ برقی خود را از سینه دانزو بیرون کشید و آن را به سمت گردن او برد. دانزو با یک فریاد آخر، سرش را از تنش جدا کرد و بدن بیجانش روی زمین افتاد.
ساسکه با نفسی عمیق، تیغ برقی خود را خاموش کرد و به آسمان نگاه کرد. او احساسی از رضایت و غم درون خود میکرد. او گفت: “ایتاچی، من انتقام تو را گرفتم. امیدوارم حالا در آرامش باشی.”
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.