فیگور سایتاما هنگام خرید
فیگور سایتاما هنگام خرید ، سایتاما یک قهرمان بود که با یک مشت می توانست هر دشمنی را شکست دهد. او در یک آپارتمان کوچک زندگی می کرد و از علاقه به مبارزه باحال خود را گم کرده بود. او تنها چیزی که دوست داشت، خرید سبزیجات تازه با قیمت پایین بود. او هر روز به بازار محلی می رفت و به دنبال بهترین معاملات برای خرید سبزیجات مورد نظرش می گشت.
روزی، فیگور سایتاما هنگام خرید در حال خرید گوجه فرنگی بود که صدای بلندی شنید. او نگاه کرد و دید که یک هیولای عظیم و سبز رنگ در حال حاضر ویران کردن شهر است. او فکر کرد که شاید این فرصت خوبی باشد برای تست قدرتش و بازگشتن به حالت قبل. او گوجه فرنگی های خود را رها کرد و به سمت هیولا شتافت.
اما وقتی به نزدیکی هیولا رسید، دید که قهرمانان دیگر هم حاضر هستند و در حال مبارزه با آن هستند. او دید که جنس، تاتسوماکی، جنوس، فاب، مومن رایدر و بقیه قهرمانان سطح بالا در حال استفاده از تکنیک های خود بودند. او فکر کرد که شاید بهتر باشد بگذارد آن ها اول امتحان کنند و بعد خودش وارد عمل شود.
اما وقتی منتظر ماند، دید که هیولا همچنان پابرجاست و حتی قهرمانان را زخمی می کند. او فکر کرد که شاید وقت آن رسیده است که خودش نشان دهد چقدر قوی است. او به سمت هیولا پرید و با چپ دستش به سینه آن زد. این ضربه باعث شد که هیولا به قطعات پاره شود و بمیرد.
سایتاما انتظار داشت که قهرمانان دیگر از او تشکر کنند و تحسینش کنند. اما به جای آن، دید که آن ها ناراحت و عصبانی هستند. آن ها به او گفتند که او چطور می تواند با چپ دستش به هیولا بزند و آبروی آن ها را ببرد. آن ها به او گفتند که او چطور می تواند با چپ دستش به هیولا بزند و آبروی آن ها را ببرد. آن ها به او گفتند که او یک قهرمان نیست، بلکه یک خرابکار است.
سایتاما نمی توانست باور کند که قهرمانان اینطور فکر می کنند. او فقط می خواست کمک کند و شاید یک کم لذت ببرد. او به آن ها گفت که او فقط یک قهرمان ساده است که دوست دارد سبزیجات تازه بخرد. او به آن ها گفت که او باید برود و گوجه فرنگی هایش را بخرد قبل از اینکه قیمتشان بالا برود. او از آن ها خداحافظی کرد و رفت.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.