فیگور موزان حالت نهایی
موزان یک شیطان رده بالای اول بود که قدرت خون شیطان را داشت. او با استفاده از خون شیطان خود میتوانست شیطانهای دیگر را به دستور خود تبدیل کند و قدرتهای جدیدی به آنها بدهد.
او همچنین میتوانست خون خود را به عنوان یک سلاح استفاده کند و با آن حملههای مختلفی ایجاد کند.
اما یک روز، او با یک شیطانکش به نام گیو تومیوکا روبرو شد. گیو یک مرد سرد و بیرحم بود که با استفاده از تنفس آب و تنفس ماه میتوانست شیطانها را شکست دهد. او همچنین یک شمشیر آبی رنگ داشت که با آن میتوانست ضربات قاطعی به شیطانها وارد کند.
گیو با موزان مبارزه کرد و سعی کرد با ضربات سریع و دقیق خود، او را از پای درآورد. اما موزان با قدرت خون شیطان خود مقاومت کرد و گیو را مورد حمله قرار داد.
او با خون خود، تیرهای تیز و سریعی را به سمت گیو پرتاب کرد و زخمهای عمیقی به او وارد کرد. او گفت که گیو یک شیطانکش بیاستعداد است و بهتر است تسلیم شود و شیطان شود.
اما گیو از موزان ترسی نداشت و با ارادهای آهنین مقاومت کرد. او گفت که او هرگز شیطان نمیشود و هدفش این است که همه شیطانها را نابود کند و دنیا را از شر آنها رها کند.
او گفت که موزان یک شیطان بیشرف و بیاخلاق است که از شیطانهای دیگر سوءاستفاده میکند و به آنها دروغ میگوید. او گفت که موزان هیچوقت به بهشت نخواهد رفت و فقط جهنم برای او مناسب است.
گیو با تمام توانش حمله کرد و با یک ضربه قاطع، تیغهاش را در سر موزان فرو برد. موزان در لحظهی آخر عمرش، به خاطرههای گذشتهاش فکر کرد. او به یاد آورد که چگونه یک انسان محبوب و محترم بود که توسط یک شیطان به این حالت درآمده بود. او پشیمان شد و از گیو عذرخواهی کرد.
او گفت که او همیشه دوست داشته است که یک انسان باشد و با افتخار و شجاعت زندگی کند. او گفت که او از گیو حسادت میکند که توانسته است به انسانیت خود وفادار بماند. او گفت که او امیدوار است که گیو بتواند دنیا را نجات دهد و آرزوهایش را برآورده کند.
موزان با این حرفها، روحش را از بدنش جدا کرد و به سمت نور رفت. گیو از او خداحافظی کرد و گریه کرد. او گفت که او از موزان متنفر نیست و او را به عنوان یک رقیب ارزشمند میشناسد. او گفت که او امیدوار است که موزان در آن دنیا صلح و آرامش پیدا کند و به خوشبختی برسد.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.