ست فیگور یورنیم

نام تو

ست فیگور یورنیم ، سارا یک دختر دبیرستانی بود که در تهران زندگی می کرد. او علاقه زیادی به هنر و نقاشی داشت و خواستار تحصیل در رشته هنر بود. اما پدر و مادر او از این انتخاب راضی نبودند و می خواستند که او در رشته علوم تجربی قبول شود. او با آنها در این مورد بحث و جدل زیادی داشت و احساس می کرد که آنها او را متوجه نمی شوند.

رضا یک پسر دبیرستانی بود که در یک روستای کوچک در استان گیلان زندگی می کرد. او علاقه زیادی به طبیعت و کوهنوردی داشت و خواستار تحصیل در رشته محیط زیست بود. اما پدر و مادر او از این انتخاب راضی نبودند و می خواستند که او در رشته کشاورزی قبول شود. او با آنها در این مورد بحث و جدل زیادی داشت و احساس می کرد که آنها او را متوجه نمی شوند.

یک روز، سارا و رضا یک تجربه عجیب را تجربه کردند. آنها صبح بیدار شدند و فهمیدند که جایشان با یکدیگر جا به جا شده است. سارا در بدن رضا و رضا در بدن سارا بودند. اولین واکنش آنها شوک و ترس بود. اما بعد از مدتی، آنها تصمیم گرفتند که از این فرصت استفاده کنند و زندگی یکدیگر را تجربه کنند. آنها با استفاده از یک دفترچه و یک موبایل با یکدیگر ارتباط برقرار کردند و نکات و راهنمایی هایی را برای یکدیگر نوشتند. آنها همچنین تلاش کردند که مشکلات یکدیگر را حل کنند و به آرزوهای یکدیگر برسانند.

به مرور زمان، سارا و رضا علاقه زیادی به یکدیگر پیدا کردند و عشقی بین آنها شکل گرفت. اما یک روز، آنها متوجه شدند که این تجربه دارد به پایان می رسد و آنها دیگر نمی توانند جایشان را عوض کنند. آنها تصمیم گرفتند که قبل از اینکه از یکدیگر جدا شوند، یک بار هم دیدار کنند و نام خود را به یکدیگر بگویند. اما این کار برای آنها ساده نبود. آنها با مشکلات و مانع های زیادی روبرو شدند و نمی توانستند یکدیگر را پیدا کنند. آیا آنها موفق می شوند که به عشق خود برسند؟ آیا آنها می توانند نام یکدیگر را به یاد بیاورند؟