فیگور اورجینال اولتی برند باندای
در دهکدهای کوچک و دورافتاده، دختری به نام اولتی زندگی میکرد. اولتی، که برای حکمت و داناییاش شناخته شده بود، هر روز در کنار چشمهای صاف و زلال مینشست و به مردم دهکده در حل مشکلاتشان کمک میکرد.
یک روز، پسربچهای با چهرهای نگران نزد اولتی آمد و گفت: « من توپم را در جنگل گم کردهام و نمیتوانم آن را پیدا کنم.» اولتی لبخندی زد و گفت: «بیا، من به تو نشان میدهم که چگونه میتوانی با استفاده از حواس و ذهنت، توپت را پیدا کنی.»
اولتی و پسربچه دست در دست هم وارد جنگل شدند. اولتی به پسربچه آموخت که چگونه به صداهای جنگل گوش دهد، به رنگها و شکلها دقت کند، و از علائم طبیعت برای یافتن راهش استفاده کند. نهایتاً، با کمک اولتی، پسربچه توپش را زیر برگهای پاییزی پیدا کرد.
پسربچه با شادی فریاد زد: «پیداش کردم!» و اولتی با خندهای مهربان پاسخ داد: «ببین، تو نه تنها توپت را پیدا کردی، بلکه یاد گرفتی که چگونه به دنیای اطرافت توجه کنی. این درسی است که تو را در تمام زندگیات همراهی خواهد کرد.»
و از آن روز به بعد، پسربچه نه تنها به یک بازیکن توپ ماهر تبدیل شد، بلکه به کسی شد که همیشه به جزئیات دنیای اطرافش توجه میکرد و از آنها درس میگرفت.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.