فیگور گارا کاستوم کودکی بدون جعبه

فیگور گارا کاستوم کودکی بدون جعبه  ، گارا کاستوم یک پسربچه یتیم و تنها است که در شهر زیرزمینی زندگی می‌کند. او یک استعداد ویژه دارد: او می‌تواند با استفاده از قدرت ذهن خود، شن و ماسه را حرکت دهد و به هر شکلی که بخواهد تبدیل کند. او این قدرت را از پدرش به ارث برده است، که یک محقق علوم زمین بوده و در یک تصادف ناگهانی جان خود را از دست داده است.

فیگور گارا کاستوم کودکی بدون جعبه  علاقه زیادی به شن و ماسه دارد و همواره با آن‌ها بازی می‌کند. او با شن و ماسه صحبت می‌کند، با آن‌ها دوست می‌شود و حتی به آن‌ها نام می‌دهد. او معتقد است که شن و ماسه جان دارند و به او پاسخ می‌دهند. او با شن و ماسه های خود، صحنه‌های زیبای طبیعت را خلق می‌کند و در آن‌ها غرق می‌شود.

اما فیگور گارا کاستوم کودکی بدون جعبه  در شهر زیرزمینی خود، دوست ندارد. او توسط سایر بچه‌های شهر تحقیر و آزار می‌شود. آن‌ها گارا را یک عجیب و غریب، یک دیوانه، یک جادوگر، یک خطر برای جامعه می‌خوانند.

آن‌ها سعی می‌کنند با پرتاب سنگ و لجام به گارا صدمه بزنند، بازی‌هایش را خراب کنند، شن و ماسه هایش را بربایند یا نابود کنند. گارا هم با استفاده از قدرت خود، خود را دفاع می‌کند و به آن‌ها حمله می‌کند. این باعث می‌شود که بچه‌های شهر هر روز بیشتر از گارا بترسند و بدشان بیاید.

روزی، گارا تصمیم می‌گیرد که از شهر زیرزمین فرار کند و به سطح زمین برود. او میدانید که در سطح زمین، جایگاه خود را پیدا خواهد کرد. او با استفاده از قدرت خود، یک تونل در شن و ماسه درست ميكيده و به سمت نور حركت ميكيده. در راه، او با موجودات عجیب و غریبی روبرو می‌شود که از شن و ماسه ساخته شده‌اند. او با آن‌ها دوست می‌شود و از آن‌ها یاد می‌گیرد.

در نهایت، او به سطح زمین می‌رسد و چشمانش را به دنیای جدیدی باز می‌کند. او می‌بیند که آسمان آبی است، خورشید تابان است، درختان سبز هستند و پرندگان می‌خوانند. او احساس شادی و آزادی می‌کند و با شن و ماسه های خود، گلهای رنگین را برای خودش می‌سازد.